Les Démons | The Demons : Félix, un enfant de dix ans aux yeux brillants et à l’esprit rempli de rêves et de peurs, traversait la dernière année scolaire dans une banlieue en apparence tranquille. Mais pour lui, chaque jour était une bataille contre les démons qui hantaient son imagination débordante et sa sensibilité à fleur de peau.
Au cœur de ses tourments se trouvait la crainte lancinante d’une possible séparation de ses parents, un sombre nuage qui obscurcissait chacun de ses moments de bonheur. Les disputes qui éclataient parfois entre eux semblaient annoncer l’impensable, alimentant la peur tenace qui serrait le cœur de Félix.
Mais ce n’était pas là son seul fardeau. La menace insidieuse des prédateurs qui rôdaient dans les rues, prêts à s’en prendre aux petits garçons comme lui, le hantait jusque dans ses rêves les plus profonds. Chaque ombre, chaque bruit inconnu, était une source de terreur et de méfiance.
Même ses voisins, autrefois familiers et amicaux, étaient désormais enveloppés d’un voile de suspicion. Félix imaginait des complots sinistres se tramer derrière les portes closes, redoutant le danger qui pouvait se cacher sous les apparences les plus innocentes.
Et puis, il y avait la menace du sida, un fléau dont il entendait parler à la télévision et dans les conversations des adultes, mais dont il ne comprenait pas complètement la portée. La peur de la maladie et de la mort planait comme une ombre sur son innocence d’enfant.
Progressivement, les démons imaginaires de Félix se mêlaient aux démons d’un monde réel inquiétant, transformant son quotidien en un labyrinthe de peurs et d’angoisses. Dans cette banlieue en apparence tranquille, le petit Félix se battait chaque jour pour préserver son innocence face à un univers qui semblait bien décidé à la lui voler.
Plus d’informations sur Wikipédia
فلیکس، کودک ده ساله ای با چشمانی روشن و ذهنی پر از رویا و ترس، آخرین سال تحصیلی را در حومه ای به ظاهر آرام سپری می کرد. اما برای او، هر روز نبردی با شیاطینی بود که تخیلات و حساسیت های عمیق او را تحت تأثیر قرار می دادند.
در قلب عذاب او ترس آزاردهنده جدایی احتمالی از والدینش بود، ابری سیاه که هر لحظه شادی او را پنهان می کرد. به نظر می رسید مشاجره هایی که گاهی بین آنها در می گرفت، چیزی غیرقابل تصور را اعلام می کرد و به ترس سرسختی دامن می زد که قلب فلیکس را فرا گرفته بود.
اما این تنها بار او نبود. تهدید موذیانه شکارچیانی که در خیابان ها پرسه می زنند و آماده شکار پسران کوچکی مانند او بودند، حتی در عمیق ترین رویاهایش نیز او را آزار می داد. هر سایه، هر صدای ناشناخته، مایه وحشت و بی اعتمادی بود.
حتی همسایههای او که زمانی آشنا و دوستانه بودند، اکنون در پردهای از سوء ظن پوشیده شده بودند. فلیکس با ترس از خطری که می تواند در زیر بی گناه ترین ظواهر پنهان شود، نقشه های شومی را پشت درهای بسته تصور کرد.
و سپس خطر ایدز وجود داشت، بلایی که او در تلویزیون و گفتگوهای بزرگسالان درباره آن شنیده بود، اما دامنه آن را کاملاً درک نمی کرد. ترس از بیماری و مرگ مانند سایه ای بر معصومیت کودکی او آویزان بود.
به تدریج، شیاطین خیالی فلیکس با شیاطین یک دنیای واقعی آزاردهنده آمیخته شدند و زندگی روزمره او را به هزارتویی از ترس ها و اضطراب ها تبدیل کردند. در این حومه به ظاهر آرام، فلیکس کوچولو هر روز برای حفظ بی گناهی خود در برابر جهانی که به نظر می رسید مصمم بود آن را از او بدزدد، می جنگید.
. دانلود فیلم فرانسوی کبکی Les Démons | The Demons با زیرنویس در ادامه همین نویسه آورده شده است.
پیوند زیرنویس فرانسوی :
پیوند زیرنویس پارسی :
کیفیت فیلم :
انکودینگ :
کاور فیلم :
برای دیدن پیوند فایل ، خرید اشتراک نیاز است.
فایلها بر هاست گوگل درایو میزبانی می شوند
و فاقد پیوند (لینک) مستقیم هستند.
بخش پشتیبانی راه ارتباطی بین ما می باشد.
بخش راهنما ، راهنمای مشکلات رایج شماست.
متاسفانه ما درگاه پرداختی خارج از ایران نداریم.
پخش برخط به تازگی افزوده شده و دربرگیرنده فیلم های بهمن ماه 1402 به بعد خواهد بود.
Les Démons | The Demons : Félix, un enfant de dix ans aux yeux brillants et à l’esprit rempli de rêves et de peurs, traversait la dernière année scolaire dans une banlieue en apparence tranquille. Mais pour lui, chaque jour était une bataille contre les démons qui hantaient son imagination débordante et sa sensibilité à fleur de peau.
Au cœur de ses tourments se trouvait la crainte lancinante d’une possible séparation de ses parents, un sombre nuage qui obscurcissait chacun de ses moments de bonheur. Les disputes qui éclataient parfois entre eux semblaient annoncer l’impensable, alimentant la peur tenace qui serrait le cœur de Félix.
Mais ce n’était pas là son seul fardeau. La menace insidieuse des prédateurs qui rôdaient dans les rues, prêts à s’en prendre aux petits garçons comme lui, le hantait jusque dans ses rêves les plus profonds. Chaque ombre, chaque bruit inconnu, était une source de terreur et de méfiance.
Même ses voisins, autrefois familiers et amicaux, étaient désormais enveloppés d’un voile de suspicion. Félix imaginait des complots sinistres se tramer derrière les portes closes, redoutant le danger qui pouvait se cacher sous les apparences les plus innocentes.
Et puis, il y avait la menace du sida, un fléau dont il entendait parler à la télévision et dans les conversations des adultes, mais dont il ne comprenait pas complètement la portée. La peur de la maladie et de la mort planait comme une ombre sur son innocence d’enfant.
Progressivement, les démons imaginaires de Félix se mêlaient aux démons d’un monde réel inquiétant, transformant son quotidien en un labyrinthe de peurs et d’angoisses. Dans cette banlieue en apparence tranquille, le petit Félix se battait chaque jour pour préserver son innocence face à un univers qui semblait bien décidé à la lui voler.
Plus d’informations sur Wikipédia
فلیکس، کودک ده ساله ای با چشمانی روشن و ذهنی پر از رویا و ترس، آخرین سال تحصیلی را در حومه ای به ظاهر آرام سپری می کرد. اما برای او، هر روز نبردی با شیاطینی بود که تخیلات و حساسیت های عمیق او را تحت تأثیر قرار می دادند.
در قلب عذاب او ترس آزاردهنده جدایی احتمالی از والدینش بود، ابری سیاه که هر لحظه شادی او را پنهان می کرد. به نظر می رسید مشاجره هایی که گاهی بین آنها در می گرفت، چیزی غیرقابل تصور را اعلام می کرد و به ترس سرسختی دامن می زد که قلب فلیکس را فرا گرفته بود.
اما این تنها بار او نبود. تهدید موذیانه شکارچیانی که در خیابان ها پرسه می زنند و آماده شکار پسران کوچکی مانند او بودند، حتی در عمیق ترین رویاهایش نیز او را آزار می داد. هر سایه، هر صدای ناشناخته، مایه وحشت و بی اعتمادی بود.
حتی همسایههای او که زمانی آشنا و دوستانه بودند، اکنون در پردهای از سوء ظن پوشیده شده بودند. فلیکس با ترس از خطری که می تواند در زیر بی گناه ترین ظواهر پنهان شود، نقشه های شومی را پشت درهای بسته تصور کرد.
و سپس خطر ایدز وجود داشت، بلایی که او در تلویزیون و گفتگوهای بزرگسالان درباره آن شنیده بود، اما دامنه آن را کاملاً درک نمی کرد. ترس از بیماری و مرگ مانند سایه ای بر معصومیت کودکی او آویزان بود.
به تدریج، شیاطین خیالی فلیکس با شیاطین یک دنیای واقعی آزاردهنده آمیخته شدند و زندگی روزمره او را به هزارتویی از ترس ها و اضطراب ها تبدیل کردند. در این حومه به ظاهر آرام، فلیکس کوچولو هر روز برای حفظ بی گناهی خود در برابر جهانی که به نظر می رسید مصمم بود آن را از او بدزدد، می جنگید.
. دانلود فیلم فرانسوی کبکی Les Démons | The Demons با زیرنویس در ادامه همین نویسه آورده شده است.
برای دیدن پیوند فایل ها ، تهیه اشتراک نیاز است.
همه فایلها بر روی هاست گوگل درایو میزبانی می شوند
و فاقد پیوند (لینک) مستقیم هستند.
در صورت داشتن مشکل از بخش پشتیبانی اقدام نمایید.
در بخش راهنما به بیشتر مشکلات شما پاسخ داده شده.
خالی بودن جلو پیوند دریافت زیرنویس = عدم فایل
پیوند زیرنویس فرانسوی :
پیوند زیرنویس پارسی :
تمامی مطالب منتشر شده در سلام زبان فرانسه محفوظ است.
این تارنما از سال 1396 تا 1403 درحال ارایه خدمت می باشد.