سرم پر از گره شده، چطور بازشون کنم؟
مامان، نگران نباش، قرار نیست برم
آتیشم رو روشن کن قبل از اینکه بسوزم
اما می‌دونی که همه ما کم‌کم خاموش می‌شیم، پر از فکر و خیالیم
زیاد به حرف مردم اهمیت می‌دهم
می‌خوام مامان و بابا به من افتخار کنن
باشه، فردا این کارو می‌کنم
ترس‌ها و شک‌هام بهترین دوستام شدن
فکر کنم همه گم شدیم
بیشتر داشتن، آره، ولی چرا؟
به همه چی وصلیم، اما به خودمون نه
دیگه همه چی رو قاطی کردم
سرم پر از گره شده، چطور بازشون کنم؟
مامان، نگران نباش، قرار نیست برم
آتیشم رو روشن کن قبل از اینکه بسوزم
اما می‌دونی که همه ما کم‌کم خاموش می‌شیم، پر از فکر و خیالیم

این شعر، بیانگر احساسات درونی و پیچیدگی‌های ذهنی فردی است که با چالش‌های زندگی مدرن دست و پنجه نرم می‌کند. مفاهیم اصلی که در این شعر به چشم می‌خورد عبارتند از:

• احساس سردرگمی و گره خوردن افکار: فرد احساس می‌کند که افکارش به هم گره خورده و نمی‌تواند راهی برای رهایی از این وضعیت پیدا کند.
• نگرانی در مورد آینده و فشارهای اجتماعی: نگرانی در مورد آینده، انتظارات خانواده و جامعه و ترس از شکست، از جمله دغدغه‌های این فرد است.
• احساس پوچی و بی هدفی: فرد احساس می‌کند که زندگی‌اش بی‌معنا شده و نمی‌داند به دنبال چه چیزی است.
• میل به ارتباط و درک شدن: فرد به دنبال برقراری ارتباط با دیگران و درک شدن است.

پیام شعر

این شعر به ما یادآوری می‌کند که همه ما در زندگی با چالش‌هایی روبرو هستیم و احساسات مشابهی را تجربه می‌کنیم. مهمترین نکته این است که به دنبال کمک باشیم و از دیگران حمایت بگیریم. همچنین، این شعر به اهمیت پیدا کردن معنایی برای زندگی و دنبال کردن اهداف شخصی اشاره دارد.